پاورپوینت بوستان سعدی

پاورپوینت بوستان سعدی (pptx) 23 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 23 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

نام ها ویادها به نام خدا چوخواهی که نامت بود جاودان مکن نام نیک بزرگان ، نهان معنی دوبیت :اگرمی خواهی که نام ویادت دراین دنیا ابدی وماندگارباشد،نام ویاد بزرگان رازنده نگه دار ونام ویاد آنها را فراموش نکن ونام آنها راضایع نکن. معنی لغات: جاودان:ابدی ،همیشگی نام نیک:نام خوب،یادخوب نهان: پنهان آرایه : نام ونامت جناس ناقص افزایشی نکته های دستوری: نامت: نام تو، تو مضاف الیه، چو:اگر حرف ربط ،خواهی : می خواهی مضارع اخباری، مکن :نکن فعل نهی، نامت جاودان بو د جمله سه جزئی اسنادی نکته :جاودان ونهان قافیه بوستان سعدی یا سعدی‌ نامه نخستین اثر سعدی است، در مضامین حکمی و اخلاقی که در سال ۶۵۵ ه . ق پایان یافته‌است. این کتاب به نظم است سعدی این اثر را زمانی که درفر، بوده است، سروده و هنگام بازگشت به شیراز آن را به دوستانش عرضه کرده است. ده باب است: عدل، احسان، عشق، تواضع ، رضا ، ذکر ، تربیت ، شکر، توبه ، مناجات سعدی شیرازی ازشاعران ونویسندگان بزرگ قرن 7است.سعدی درشیرازبه کسب علم پرداخت وسپس به بغدادرفت ودرمدرسۀ نظامیه به تحصیل مشغول شدوپس از35 سال به شیرازبازگشت.درسال 655 بوستان رابه نظم درآوردودرسال656 گلستان راتألیف کرد.علاوه براینها قصایدوغزلیات،قطعات،ترجیع بند،رباعیات،مقالات وقصایدعربی داردکه همه رادرکلیات وی جکع کرده اند که به کلیات سعدی مشهوراست. تاریخ ادبیات درس 9 نوشتن 6 گفت وگو کنید 5 نکته زبانی 4 فهرست مطالب رازموفّقیّت محتوای درس:این درس درباره زندگی ابوریحان بیرونی است که میگوید اودر راه علم ودانش دشواری های زیادی راتحمل کرده است.به طورکلی بایدگفت :درک شیرینی علم سبب می شودکه انسان،مشکلات وسختی هایی که درراه زندگی وبافراگرفتن علم برایش پیش می آید راتحمل کندوبا اراده قوی علم بیاموزد ودرراه کسب علم هرگزناامیدو خسته نشود همچنین پیامبراکرم (ص) درسخن معروفش انسان رابه کسب علم ودانش از دوران کودکی تازمان مرگ دعوت کرده است،که فردوسی شاعرایران حدیث پیامبررابه شعر بازگردانده: چه خوش گفت پیغمبرراستگو زگهواره تا گور دانش بجوی کوچه ها ومیدان های خاکی شهرتوس،هرروزجایگاه کودکانی بودکه گردهم می آمدندوچند ساعتی به بازی وشادی وخنده های کودکانه سپری می کردند. دراین میان ،نصیرالدّین،هرروزلوح وکتاب در زیر بغل می نهاد.آرام ازکوچه ها می گذشت وخود رابه محضردرس استاد می رساند. بازی او،مطالعه وتحقیق،فریاد های کودکانه اش بحث ومناظره بادیگرشاگردان وشادابی اش هنگامی بود که مسـله ای راحل می کردوپاسخ دلخواهش رامی یافت.پیوسته دربارۀ جهان وآنچه در اطرافش می گذشت ، تفّکرمی کرد.درمغزکوچک او،پرسش های شگفت وبزرگ نهفته بود.چهاردیواری محضر استاد«حاسب » ،جایگاهی بودکه طنین پرسش های اوهرروزدرآن می پیچیدوبه گوش استادوشاگردانش می رسیدوهمه راشگفت زده می کرد.هیچ چیز مانند درس وبحث به روح ناآرام او آرامش نمی داد.روزها می گذشت وهرروز،درخت وجودنصیرالدّین پربارترمی شد؛امّا هرچه بیشتر می آموخت،عشق وعلاقه اش به دانش اندوزی نیز بیشتر می شد.به تشنه ای می مانست که ساعت ها دربیابانی خشک وزیرنور خورشید فروزان مانده است وسپس به آب می رسد؛ ولی هرچه ازآن می نوشد ،گویی تشنه ترمی شود.همه آنانی که نصیرالدّین رامی شناختند وبااو هم درس بودند،درهرجا که سخن ازهوش وفراست وزیرکی به میان می آمد،یک صدانام او رابرزبان می راندند .همگی براین باوربودند درسی راکه آنان یک ساله به پایان می رسانند،نصیرالدّین دریک ماه فرامی گیرد.آن هنگام که نصیرالدّین درمحضراستاد«حاسب»واستاد «حمزه»، حاظرمی شد،روی سخن استادان بااو بود؛زیرا تنها نصیرالدّین بودکه پاسخ همۀ پرسش های آنان رامی دانست.روزی درمحضراستاد حمزه،یکی ازشاگردانی که درکنارنصیرالدّین نشسته بود،گفت:«من نام توراکوه آهن نهاده ام».نصیرالدین پرسید:«چراچنین می گویی؟» شاگردگفت :«زیراتو خستگی نمی شناسی.بااینکه دوازده سال بیشترنداری ونیمی ازروز رادر محضراستادحاسب ونیمی دیگررا،چون من درمحضراستاد همزه می گذرانی،هیچ گاه دررخسارتوآثار خستگی نمیبینم؛امّامن که هجده سال دارم وازتو قوی ترم وتنها نیمی از روزرادر محضراستاد حمزه می گذرانم،درپایان روزخسته می شوم ».نصیرالدّین پس ازشنیدن این سخن خندید وگفت:«پس این نیز بدان که من درکنارپدرم می نشینم ودربارۀ درس هایی که درروز فراگرفته ام ، بااوبحث وگفت وگو می کنم. شب ها،آن گاه که شهرتوس درآرامش فرو رفته است وهمه بی صدا خوابیده اند، ساعاتی کنارباغچه می ایستم وبه آسمان ،ستاره های نقره فام وماه که چون ظرفی سیمگون می درخشد می نگرم وغرق اندیشه وخیال می شوم .جوان پرسید:«برای چه به ماه وستارگان می اندیشی؟»نصیرالدّین پاسخ داد:برای اینکه بدانم آنها چه هستند ودراین فضای بی کران چگونه شناورندواین،تنهایکی ازاندیشه های من دربارۀ آنهاست.من ازدیدن ماه وستارگان وآسمان بی کران وتفکّردرآنها درس خداشناسی می آموزم».---شگفتا!بااین همه ،توبازهم روزها هشیارتر وبیدارتر ازمن ودیگران،درس رافرامی گیری.بگوبدانم ر رازموفّقیّت توچیست وچراهرگزخسته وآزرده نمی شوی؟--تنهایک چیزوآن نیزاین است که تو می خواهی بخوانی ومن می خوا هم بدانم.—پس به همین سبب است که بسیارمیخوانی وآنچه استادان درسینه دارند،ازآنان مشتاقانه می آموزی ودرگنجینۀوجودخودجای می دهی. جایگاه کودکان:محل بازی ومکان بازی کودکان گردهم می آمدند:دورهم جمع می شدند. سپری کردن : گذراندن لوح:وسیله ای شبیه تخته که شاگردان درقدیم روی آن می نوشتند،لوحه می نهاد:می گذاشت، قرارمی داد محضر:جای حضور،درگاه تحقیق:بررسی کردن ومطالعۀ دقیق بحث:گفت وگو، مناظره مناظره:بحث وگفت وگو برای شکست دادن طرف مقابل شادابی: بانشاط مسئله: مشکل ، سوال دلخواه: خواستۀ دل پیوسته:همیشه شگفت:جالب، قابل توجه نهفته:پنهان شده، مخفی چهاردیواری:منظورازکلاس جایگاه:مکان طنین:آوا،صدا شگفت زده:متعجب، همراه باتعجب ناآرام:بدون آرامش پربار:پرمیوه، دارای ثمره ونتیجه دانش اندوزی: فراگرفتن بیشترعلم ودانش ،اضافه کردن دانسته ها فروزان:تابان گویی:انگار فراست :هوشمندی،باهوشی ،زکاوت،زیرکی باطنی زیرک:باهوش به زبان می راندند:به زبان می آوردند ،می گفتند فراگرفتن:یادگرفتن ،آموختن معنی واژه ها به ترتیب سطرها معنی واژه ها به ترتیب سطرها

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته