پاورپوینت معماری دیکانستراکشن و فولدینگ (pptx) 19 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 19 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
قبل از بررسی ویژگیهای معماری دیکانستراکشن و فولدینگ ابتدا باید به فلسفه ای که این دو نوع معماری از آن ملهم گردیده اشاره می کنیم .
مکتب ساختار گرایی (ساخت گرایی که در نقطه مقابل با دیکانستراکشن فرار دارد ، به عنوان یک روش تجزیه و تحلیل ، در ابتدا توسط فردیناند سوسور در زبان شناسی وارد و گسترش پیدا کرد .
ساخت گرایی ریشه های خودش به طور مستقیم در هرمنوتیک دارد .
هرمنو تیک که در آن به بررسی شناخت و فهم و تفسیر متن می پردازد ، ابتدا در زبان شناس
مطرح بود ، اما در فلسفه ، روان شناسی ، جامعه شناسی نیز گسترش یافت . در اینجا متن دیگر
متن مورد نظر زبان شناسان نیست بلکه متن به مثابه هستی و پدیده های عالم است .
ساخت گرایان در هر پدیده ، عناصری مرتبط با یکدیگر مشاهده می کنند و در پی بررسی قوانین حاکم بر این روابط هستند .
پیدا کردن ساخت ها در مواردی مانند قواعد خویشاوندی ، اساطیر ، مناسک اجتماعی ، هنرها و ...... هدف اصلی ساختار گرایان است .
از دیدگاه ساختار گرایان پدیده های انسانی در حکم مجمو عه عناصری هستند که
تحت تاثیر قوانین حاکم بر آن پدیده ها ، با یکدیگر در رابطه هستند .
به عبارت دیگر وقوع پدیده ها ( پدیده های انسانی) از ساحت ناخود آگاه انسان
( رویدادهایی که به ظاهر فرآموش شده اند اما ناخودآگاه در ذهن باقی می مانند و زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهند علتهایی که وجود دارند ، اما آشکار نیستند ) نشئت میگیرد و چون انسان در انجام این امور اگاهانه عمل نمیکند با بررسی این پدیده ها و حالت تکراری حاکم بر آنها می توان قوانینی استخراج کرد که در همه موارد مشابه هم صادق باشند . ( استدلال استقرائی )
به طور خلاصه ساختگرايي يك نظريهي روش شناختي است كه در آن ميتوان هر مسألهاي را مورد بررسي قرار داد و قوانين حاكم بر آن مسائل را استخراج و از آن قوانين در جهت پيشبيني مسائل بهره جست.ساختار گرایان معتقدند ، بخش بزرگی از آگاهی های ذهن بشر به صورت نا خوداگاه است ، به دیگر سخن مفاهیمی در زندگی اقوام گذشته وجود داشته ، که در زندگی انسان معاصرهم وجود دارد وما از این مفاهیم بعنوان ((کهن الگوها )) یاد می کنیم.
ساختگرايي، نقدي بر فلسفه و انديشه مدرن بود كه در آن تمامي پديدههاي انساني از ديدگاه عقل بشر مورد بررسي قرار ميگرفت و نقش عوامل ناخودآگاه (مانند تأثيرات فرهنگ، قوميت و..) در بررسي آن پديدهها ناديده گرفته ميشد.
از سوسور زبان شناس سويسي و استراوس مردم شناس فرانسوي ميتوان به عنوان نظريه پردازان اين مكتب نام برددر نيمهي اول قرن بيستم، از سوي ژان پل سارتر (1980 – 1905) فيلسوف فرانسوي فلسفهي( اصالت وجود) (اگزيستانسياليسم) مطرح گرديدسارتر معتقد بود هر فرد ماهيت خويش را شكل ميدهد، هيچ دو فرد يا پديدهي مشابهي وجود ندارد و بنابراين تجزيه و تحليل ساختي كه مبتني به روش استدلال استقرايي (كشف قوانين و نظم موجود در پديده از طريق مشاهده و بررسي تكرار آنها) است مردود استبه اين ترتيب فلسفه اصالت وجود (به مثابهي پايه مكتب ديكانستراكشن) نيز ريشه در هرمنوتيك و نحوهي تفسير پديدهها دارد با اين تفاوت كه پيروان ساختارگرايي معمولاً متن مداراند، يعني به متن توجه ميكنند تا مؤلف آن ولي پيروان مكتب ديكانستراكشن مفسرمداراند، به اين مفهوم كه بيان ميدارند هر فردي (مفسري) ميتواند تفسيري متفاوت از يك متن واحد داشته باشد. يعني به تعداد افراد (مفسران) از يك متن، تفسير وجود دارد (كثرت معاني)
معماری دیکانستراکشن
مكتب فكري ديكانستراكشن كه اساس خود را از فلسفهي اصالت وجود دارد توسط ژاك دريدا ( (Jaceques Derrida -1930 فيلسوف معاصر فرانسوي پايهگذاري شد .دريدا با ساختارگراها مخالف است و معتقد است چون فرهنگ و شيوههاي قومي هر لحظه تغيير ميكنند، پس روش ساختارگراها كه مبتني بر مطالعه ی تكرارها است صحيح نيست.
به عقيده دريدا يك متن هرگز مفهوم واقعي خودش را آشكار نميكند و هر خواننده و يا هركس آن را قرائت ميكند (در اينجا مفسر)، ميتواند دريافت متفاوتي از قصد و هدف مؤلف آن داشته باشد..
به عبارت ديگر يك متن معني واحدي ندارد و كثرت معاني (به تعداد مفسران) در مورد آن درست است پس چون تكرار و مشابهت در كليه متون وجود ندارد روش استقرايي ساختارگرايان مورد سوال است، به همين دليل در بينش ديكانستراكشن ما در يك دنياي چند معنايي زندگي ميكنيم.
از نظر دريدا در تقابلهاي دوتايي چون روز و شب، زن و مرد، تقارن و عدم تقارن و... يكي بر ديگري ارجحيت ندارد. چون هر فرد ميتواند برداشتي متفاوت از معناي اين تقابلها داشته باشد.به طور كلي در اين مكتب بيان ميشود كه هيچ تفسير نهايي از پديدهها وجود ندارد.
نكتهي حائز اهميت آن است كه تعريف مشخصي از ديكانستراكشن وجود ندارد، زيرا هر تعريفي از آن ميتواند مغاير با خود ديكانستراكشن تفسير شود، چون هر فردي به طور مجزا ميتواند تفسيرهاي خودش را از يك تعريف داشته باشد.چون عدهاي از خود ساختارگرايان با عقايد ساختارگرايانه به مخالفت برخاستند، و به ديكانستراكشن متمايل گرديدند از اين رو به مكتب ديكانستراكشن «پساساختارگرايي» نيز گفته ميشود.
به طور خلاصه ساختارگرايان معتقدند با استفاده از استدلال استقرايي و بررسي نظم پديدههاي مشابه و تكراري ميتوان روابط پديدهها را كشف كرد و چون همهي اعمال انسان از ضمير ناخودآگاه او شكل ميگيرد اين تكرار و نظم در پديدههاي انساني وجود داردديكانستراكشنها معتقدندهر پديده و هر متني، ماهيت مستقل خود را دارد
و هيچ دو فرد يا پديدهي مشابه و تكراري
وجود ندارد.
پس به تعداد مفسران
يك متن، تفسير از آن متن وجود دارد و معاني يك
متن متكثرند و در تقابلهاي دوتايي يك معني بر
معني ديگر ارجحيت ندارد.
ديكانستراكشن يعني ساختن ايدههاي ساختناپذير برپايه مكتب فكري ديكانستراكشن از سال 1998 و به طور دقيقتر از اوائل 1980 سبك معمارياي به نام ديكانستراكشن ابداع شد.نخستين بار توسط پيتر آيزنمن معمار آمريكايي، معماري ديكانستراكشن شكل يافت.
اصول فكري اين مكتب مانندتعدد و كثرت در معناهاعدم ارجحيت در تقابلها و دوگانگيهادر قالب ساختمانهايي كه به اين
سبك ساخته شدهاند، كالبد يافت.
برخلاف مدرنيستها كه آينده را موردنظر داشتند و بر خلاف پست مدرنيستها كه به گذشته توجه ميكردند، در انديشه معماران ديكانستراكشن شرايط امروز به اعتقاد آيزنمن) اكنونيت («presentness» ملاك معماري است زيرا هر فردي اكنون (و بدون توجه به گذشته و آينده خود كه نميتوان نقش آنها را در بينش فرد نفي كرد و در عين حال به دليل كثرت معاني در افراد نميتوان تشخيص داد چه بخشي از آن بينش به گذشته و يا آينده تعلق دارد «نه اين است و نه آن – هم اين است و هم آن» به معماري توجه ميكند.)
از نظر معماران ديكانستراكشن، طرح ساختمان بايد منعكس كننده جهان متكثر كنوني باشد و به قرائتها و تفسيرهاي مختلف از طرح اجازه بروز دهد .
به طور ساده و از دیدگاه نویسنده مقاله معماري ديكانستراكشن بايد هم پاسخگوي بينشهاي آيندهنگر و هم بينشهاي گذشتهنگر باشد و همهي سلايق را در زمان حال در نظر بگيرد؛ شايد به همين دليل باشد كه سبك ديكانستراكشن را از زير مجموعههاي پست مدرنيسم ميدانند.