پاورپوینت حماسه غدیر (pptx) 24 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 24 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
فهرست مطالب
لحظه ها...
تحليل سخن علايلي
فلسفه ي سياسي اسلام
اهميت اعتقادي غدير
نه چون تاريخ نگاران....
موضع اسلامي كتاب ((الغدير))و كلمه ي شيعه
بررسي مسائلي در مورد الغدير
سخناني در مورد صاحب الغدير
لحظه ها....
لحظه ها مي گذرند و بار گذشتشان بر دوش ماست،ما مي گذريم و بار
گذشتمان بر دوش زندگي است ،زندگي مي گذرد و بار گذشتنش بر
دوش تاريخ. انسان بر سر رود بي آرام لحظه ها قايق مي راند،قايقي از
عمق تكليف و درخشاني وجدان و پاكي پيوست و عصمت التقا.سطح
زندگي چندان ارجمند نيست اگر عمق آن ارجمند نباشد.شناخت و
وصول،عمق است و حركات،سطح.
در جهان تحرك بسيار است اما وصول اندك.وقتي مي گوييم حق،يعني راستين ترين كائن،در همه ي تفسيرها و عمق ها و چون مي گوييم دفاعاز حق يعني تبلور معنويت و چون از اين مقوله است حق خلافت علي(ع)،گفته اند:چون حق خلافت از علي سلب شد،مردمان به ندانم كاري افتادند و اباديها يكباره بي چيز شدند و خشكيدند و تباهي در دشت ها و شهرها به بد كرد دست هاي مردم رخ داد.حال در اينجا به مباحثي در زمينه ي حماسه ي غدير و علي (ع) مي پردازيم تا هر چه بهتر به عمق اين حق دست پيدا كنيم.
تحليل سخن علايلي
چرا علايلي مي گويد((من انكرالغدير فقد انكرالاسلام بالذات))؟
هر كس منكر غدير شود منكر اسلام اصل شده است.چون در هر سازماني،مقام رهبري و نيروي اجرايي اصل است،در سازماني كه اسلام پديد آورد و پيامبري مؤمن به همه ي جزئات احكام خويش،آن را پي افكند،مي بايست جاي فرماندهي و رهبري پس از او را،كسي چون خود او بگيرد و كسي چون خود او باشد در همه چيز:علم،ايمان،جهاد و تحمل و...و اينهمه را با هم،تنها علي داشت.
خليفه ي اول ابوبكر مي گفت((مرا كنار بگذاريد!مرا كنار بگذاريد!من بهترين شما نيستم.))و خليفه ي دوم،مي گفت:((علي از من و ابوبكر براي خلافت سزاوارتر بود.))پس انكار غدير از اين رو انكار اسلام است كه غدير تعيين سرنوشت حياتي اسلام است.به عبارتي محتواي غدير يعني اقامه ي حدود اسلام و ادامه ي اجراي امر به معروف و نهي از منكر،بنابراين آيا انكار چنين محتوايي انكار اسلام نيست؟
سؤال و جواب بسيار جالب در ارتباط با سخن ابن ابي الحديد با نقيب است كه درباره ي مسئله ي خلافت مي گويد:به نقيب گفتم((دلم راضي نمي شود كه بگويم اصحاب پيامبر(ص) معصيت كردند و برخلاف گفته ي او رفتند و نص ((غدير)) را زير پا گذاشتند.نقيب در جواب گفت((دل من هم راضي نمي شود كه بگويم پيامبر اهمال كار بود و امت را همينگونه رها و ول كرد ومسلمانان را بي سرپرست گذاشت.))
در قسمتي از كتاب نيز به اين سؤال پرداخته كه چرا در روز سقيفه كه جريان به خلافت رسيدن خليفه ي اول پيش آمد،خود امام علي (ع)به حديث غدير استشهاد نكرد؟همه ي مردم مي دانند كه امام و ديگر دوستانش،در بيعت با ابوبكر حضور نداشتند و پا به سقيفه نگذاشتند،آنان از سقيفه و آنچه در سقيفه بود دور بودند.آنان با همه ي وجودشان سرگرم مصيبت بزرگ بودند:مرگ پيامبر و جز به اين حادثه به چيزي نمي انديشيدند.از طرف ديگر تا آنان مشغول جمع كردن بدن پيامبر و ادي نماز و دفن بودند،مردم سقيفه كار خود را كردند و مسئله ي بيعت با ابوبكر را سرو صورت دادند.و از باب احتياط در برابر هر نظر يا حركت مخالف باتفاق ايستادگي مي كردند.