پاورپوینت انسان موجودی اخلاق گرا

پاورپوینت انسان موجودی اخلاق گرا (pptx) 40 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 40 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

عنوان انسان موجودی اخلاق گرا انسان موجودی اخلاق گرا فصل طبیعی و فعل اخلاقی کار انسانی را به طور کلی به دو دسته میتوان تقسیم کرد: کار هایی که آنها را برای رفع نیاز های خود انجام می دهد،از قبیل خرید،کار،خواب واستراحت،آشپزی وورزش وتفریح. این قبیل کارها را به طور عادی برای رفع نیاز های طبیعی انجام میشود«فعل طبیعی» می نامند. دسته دیگر کارهایی هستند که مورد ستایش و تحسین با خدمت و سرزنش واقع می شوند؛مانند احسان و کمک به دیگران،ایثار وفداکاری و مبارزه با ظلم ونابرابری این قبیل کارها را 《فعل اخلاقی》می گویند. یکی از مسائلی که در این چشم انداز توجه فلاسفه را به خود جلب کرده،تفاوت این دو نوع کار است.پرسش اصلی این است که در چه ویژگی هایی در افعال دسته نخست وجود دارد که باعث می شود آنها را 《افعال طبیعی》بدانیم؟در مورد دسته دوم چطور ؟ چه ویژگی هایی این قبیل کارها را به 《فعل اخلاقی》تبدیل میکند؟ اساساً معیار فعلا اخلاقی چیست و قواعد آن از کجا سرچشمه میگیرد؟ این قواعد چگونه مورد قبول عموم واقع می شوند؟ آیا هر کس می تواند مطابق سلیقه و دیدگاه خود قاعده اخلاقی وضع کند و از دیگران بخوااد آن را رعایت نمایند؟ آیا اصول اخلاقی بسته به تحوّل و تفاوت فرهنگ و جوامع ،متغیر و متفاوت اند؟ برخی دیدگاه ها در معیار فعل اخلاقی از نظر افلاطون فعل اخلاقی با سعدت و نیک بختی حقیقی ادمی رابطه دارد. به اعتقاد او،فعل اخلاقی اگر در جهت سعادت حقیقی باشد،فضیلت محسوب میگردد و اگر برخلاف سعادت باشد و باعث سقاوت گردد،رذیلت و بدی شمرده می شود.افلاطون در پاسخ به این سوال که 《در په صورتی یک عمل در جهت سعادت است 》می گوید:در وجود انسان سه قوه اصلی فعال هستند :《قوه شهوت》که انسان را به سوی لذاید و امیال مختلف فرا میخواند؛《قوه غضب》که انسان را در برابر خطر ها و موانع دعوت به ایستادگی و عکس العمل میکند و 《قوه عقل 》که خوب را از بد تشخیص می دهد و سعادت واقعی را شناسایی می کند.بنابراین عمل انان در صورتی در مهت سعادت است که بنا به فرمان و راهنمایی عقل انجام پذیرد.یعنی قوه غضب و قوه شهوت ، تخت کنترل و حکومت عقل باشند و به گونه ای عقل آنها را راهنمایی میکند عمل کنند.ور می گوید اگر عقل حاکم باشد ،قوه شهوک پا از گلیم خود درازتر نمی کند و 《خویشتن داری 》پیش میگیرد،قوه غضب متصف به 《شجاعت 》 می شود وعقل نیز به صف 《حکمت 》می رسد. افلاطون برایند و نتیجه چنین سامانی ،برقراری 《عدالت 》میان قوای عقل و شهوت و غضب و در سراسر شخصیت انسان است . پس انسانی ک آراسته به چهار فضیلت 《حکمت》،《خویشتن داری》،《شجاعت》 و 《عدالت》است، نیک بخت است؛ این معیار میام همه انسان ها مشترک وثابت است و با گذشت زمان تغییر نمی کند. ارسطو ،شاگرد افلاطون ،درباره معیار فعل اخلاقی نظری نزدیگ به استاد خود دارد؛ او معتقد است که اگر عقل بر قوای دیگر حاکم شود،انسان به اعتدال در میان قوا می رسد و همین اعتدال،عامل سعادت و نیک بختی انسان است. به اعتقاد ارسطو شهوت وغضب همواره در معرض افراط و تفریط هستند اما عقل می تواند مانع این افراط و تفریط شود؛البته شرط لازم برای چنین امری این است که خود عقل رشد کرده و به درجات مناسبی از معرفت دست یابد تا خودش دچار افراط و تفریط نشود. بنابراین از نظر ارسطو اگر قوای وجودی در خط اعتدال باشد، انسان به سعادت می رسد.ارسطو نیز معتقد است عقل هر انسانی این اعتدال را درک می کند و آن را به عنوان امری درست می پذیرد.

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته