پاورپوینت راه سوم اقتصاد در پسا_تحریم

پاورپوینت راه سوم اقتصاد در پسا_تحریم (pptx) 59 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 59 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

1 2 راه سوم اقتصاد در پسا‏تحریم یک صاحب‌نظر اقتصادی، با طرح سناریوهای مختلف گفتمانی برای همگرایی ملی در عصر پساتحریم، پیشنهاد مشخص خود را ارائه کرد. این اقتصاددان با انتشار نوشتاری به ترسیم مجموعه‌ای از مشکلات، فرصت‌ها، خطوط راهنما و قرمز اقتصاد به طرح‌ریزی گفتمان ملی در پساتحریم پرداخته است. دستیابی به رشد اقتصادی بالا و پایدار را مهم‌ترین اولویت اقتصاد ایران عنوان نمودومعتقد است؛ تحقق چنین اولویتی با 11 ابر چالش روبه‌رو است. نظام تصمیم‌گیری در پساتحریم با سه انتخاب روبه‌رو میباشد؛تعامل با جهان بدون توجه به اصلاح ساختار، درونگرایی با نفی اصلاح ساختار و اصلاحات ساختاری با بهره‌گیری از تعامل با جهان. با یادآوری تجارب گذشته تاکید می شود؛دو انتخاب اول با وجود آنکه نقطه مقابل هم هستند اما انگیزه‌ای برای اصلاح و تغییر ساختار معیوب کنونی ندارند؛ بنابراین هر دو رویکرد بحران‌آفرینند. اما بهره‌گیری واقع‌بینانه از تعامل با جهان«با محوریت اصلاح ساختار درونی اقتصاد» تنها راه امیدآفرین برای اقتصاد ایران است. پیامدهای برخورد جناحی با فرصت به‌وجود آمده در پساتحریم، ایجاب می نماید؛ تمامی دلسوزان به مشارکت در تبیین این گفتمان دعوت شوند. 3 با به پایان رسیدن فرآیند سیاسی برنامه جامع اقدام مشترک و شروع فرآیند فنی، ظرف ماه‏های پیش‌رو وارد مرحله آزمون چگونگی بهره‏برداری از امکانات فراهم‏شده در قالب لغو تحریم‏ها خواهیم شد. از نظر آحاد مردم که یک دوره وفور درآمدهای ارزی (از 49/5 میلیارد دلار در سال 1383 تا 154 میلیارد دلار در سال 1390) را بدون بهره‏گیری رفاهی مناسب سپری کرده‏اند و پس از آن به‌ویژه طی سال‏های 1390 به بعد دوران سختی را پشت سر گذاشته‏اند، همواره تحریم به‌عنوان یک عامل مهم در به وجود آوردن این وضعیت نابسامان قلمداد شده است. بنابراین قاعدتا در ذهن آنها انتظار بالایی از ابعاد تحول و بهبود شرایط پس از برداشته شدن تحریم‏ها شکل گرفته و برای این سوال که وضعیت اقتصادی کشور در دوران پسا‏تحریم چگونه خواهد شد پاسخ‏های مشخصی هم‏اکنون وجود دارد. شبیه به همین فرآیند در ذهن مسوولان کشور در سطوح و مراکز تصمیم‏گیری مختلف هم قاعدتا طی شده و پاسخ‏های ذهنی مشخص چه مثبت و چه منفی در مورد اقتصاد پسا‏تحریم شکل گرفته است. هرچه فاصله میان این تصاویر ذهنی در فضای انتظارات مردم و پیش‏بینی مسوولان در یک‏طرف و واقعیت‏ها در طرف دیگر بیشـتر باشد، چالش‏های اجتماعی سیاسی دوران پسا‏تحریم بیشتر خواهد بود به‏گونه‏ای که نحوه پر کردن شکاف ذکرشده می‏تواند جایگزین تمرکز بر چگونگی حل مشکلات ریشه‏ای شود. در ادامه ابتدا چند پرسش محوری مطرح می‏شود و پس از آن در قالب پاسخ به سوالات مطرح‏شده، سرفصل‏ها و محتوای اصلی مطالب شکل می‏گیرد.   1- مهم‏ترین مشکلات حال حاضر اقتصاد ایران چیست؟ اهمیت این پرسش از آنجا است که بدون توجه به مشکلات موجود اقتصاد کشور نمی‏توان ارزیابی درست از گشایش‏های محتمل داشت. کدام موانع و محدودیت‏ها هستند که اگر مورد توجه قرار نگیرند مسائل عمده اقتصاد ایران همچنان لاینحل می‏مانند؟   2- چه گشایش‏هایی در نتیجه برداشته شدن تحریم‏ها قابل تصور است؟ 3- برای بهره‏برداری از گشایش‏ها، چه خطوط راهنمایی پیش‏ روی سیاست‌گذار قرار دارد؟   4- سیاست‌گذار در دوره پسا‏تحریم چه کارهایی نباید انجام دهد. به عبارت دیگر، خطوط قرمز پیش‏ روی سیاست‌گذار کدامند؟   5- در دوره جدید که احتمالا همراه با برداشته شدن موانع برای تعامل بیشـتر با جهان خواهد بود، مزیت‏های ایران کدام‏ها خواهد بود؟ یعنی در فرصت تازه‏ای که از برقراری ارتباط بهتر با دنیا فراهم می‏شود چه مزیت‏هایی برای اقتصاد ایران به وجود خواهد آمد؟   6- انتخاب‏های تعیین‏کننده پیش‏ روی نظام تصمیم‏گیری چه هستند؟   پاسخ جداگانه به شش پرسش مطرح‏شده و تلاقی آنها با یکدیگر می‏تواند پاسخی به یک پرسش مهم را فراهم کند و آن این است که اقتصاد ایران در دوران پساتحریم چه وضعیتی می‏تواند پیدا کند؟  1- مشکلات و مسائل موجود کشور  در این نکته که اقتصاد ایران طی سال‏های باقی‏مانده از دهه حاضر باید به رشد اقتصادی بالا و پایدار دست پیدا کند کمترین تردیدی وجود ندارد. ضرورت‏های برآمده از ایجاد شغل در جهت جبران عدم‏اشتغال دهه گذشته، ترمیم افت قابل توجه سطح رفاه خانوارها و بالاخره، کاهش فاصله میان سطح درآمد سرانه کشور با کشورهای قابل مقایسه منطقه پیرامونی، سه دلیل بدیهی برای این تاکید محسوب می‏شوند. حال سوال این است که چه موانعی بر سر راه تحقق این هدف وجود دارد و البته سوال دیگری هم در ادامه موضوعیت پیدا می‏کند که چه بخشی از مشکلات با برداشته شدن تحریم‏ها قابل حل خواهد بود و شاید سوال مهم‏تر اینکه با چه سرعتی می‏توان به رفع مشکلات امید بست؟ اگر فرض کنیم تحریم‏ها از میان برداشته شود، سیاست‌گذاران و مدیران اقتصادی کشور در نقطه شروع این دوره با این پرسش مواجه می‏شوند که اقتصاد کشور با چه چالش‏هایی دست به گریبان است که اگر برطرف نشوند، مسائل اقتصاد ایران همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند؟   می‏توان فهرستی بلند از مشکلات مبتلابه اقتصاد را برشمرد، اما به‏طور عمده، اقتصاد ایران اکنون با 11 مساله اصلی و مانع مهم بر سر راه دستیابی به رشد بالای اقتصادی مواجه است. 1-1- چالش تامین مالی بنگاه‏های اقتصادی  بنگاه‏های اقتصادی برای آنکه رشد کنند نیازمند منابع مالی‏اند و تامین مالی در اقتصاد ایران عمدتا متکی به بانک است. نظام بانکی در شرایط حاضر اقتصاد کشور به‏طور جدی از بیماری دارایی‏های سمی کلان و عدم ‏نقد‏شوندگی دارایی‏ها رنج می‏برد و این نارسایی بزرگ، در قالب یک اختلال اساسی در تامین وجوه نقد مورد نیاز فعالیت‏های اقتصادی، خود را به صورت مشکل شماره یک امروز اقتصاد ایران نمایان ساخته است. ریشه‏های بیماری ذکر‏شده را می‏توان در درجه اول، در رشد پولی کم‏عمق نظام بانکی، بدون توسعه زیر‏ساخت‏های نهادی لازم برای این حجم از فعالیت از نظر نظام رگولاتوری و مدیریت ریسک در دهه 80 از یک‏طرف و تعیین دستوری نرخ‏های سود بانکی بسیار پایین‏تر از تورم که سرکوب مالی و استفاده ابزاری از بنگاه‏ها و نکول ارادی را در پی داشت از طرف دیگر شناسایی کرد. در چنین زمینه نامناسب و آسیب‏پذیری، افزایش بیش از 500‏درصدی قیمت انرژی در نیمه دوم سال 1389 و بروز بحران ارزی سال‏های 1390 و 1391 که افزایش جهشی سرمایه در گردش بنگاه‏های اقتصادی را در پی داشت، نکول غیر‏ارادی را نیز در حجم بزرگ به نظام بانکی کشور تحمیل کرد. تنگنای مالی موجود را می‏توان مهم‏ترین تهدید برای دستیابی به یک رشد اقتصادی قابل قبول و تورم تک‏رقمی دانست. 1-2- عدم‏ تعادل نهادینه بودجه دولت  دولت در کشورهای مختلف جهان اعم از توسعه‏یافته و در حال توسعه، به‌دلیل اهمیت زیاد فعالیت‏هایی که انجام می‏دهد، مهم‏ترین نهاد محسوب می‏شود. در کشور ما به دلایل متعدد مانند ترکیب سنی و جغرافیایی جمعیت، از نظر خدمات عمومی مورد نیاز در عرصه‏های آموزش، سلامت، امنیت و... و سیاست‌گذاری با کیفیت مناسب برای شرایط پیچیده موجود و بسیاری دلایل دیگر، این اهمیت بیشتر است. ایفای نقش در کمیت و کیفیت مورد انتظار، نیازمند منابع مالی است که از طریق بودجه عمومی تامین می‏شود. رقم مطلق بودجه عمومی به قیمت‏های ثابت در سال جاری حدود 70 درصد رقم 10 سال پیش است! این در حالی است که طی این مدت جمعیت کشور در حدود 10 میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. سهم مخارج جاری دولت از تولید ناخالص داخلی به حدود 12 درصد رسیده که طی 50 سال گذشته بی‏سابقه است. ارقـام ذکر‏شده به معنی آن است که دولت به‏لحاظ مالی در ضعف مفرط مالی به سر می‏برد. اهمیت شرایط ذکر‏شده در آن است که انتظارات بالایی از ترمیم حقوق در بخش‏های پر‏هزینه مانند آموزش و پرورش و بدنه بهداشت و درمان وجود دارد که می‏تواند با برداشته شدن تحریم‏ها به صورت یک چالش جدی ظاهر شود. کاهش درآمدهای نفتی طی سه سال اخیر با سرعتی بی‏سابقه طی 60 سال گذشته و رسیدن آن به حدود یک‏پنجم سال 1390، چگونگی تامین مالی دولت را به یک معضل اساسی برای سال‏های آینده تبدیل کرده است.   1-3- انباشت بدهی‏ها در اقتصاد  هر‏چند رقم دقیقی از میزان بدهی‏های دولت به بخش خصوصی، نظام بانکی و صندوق‏های بازنشستگی و تامین اجتماعی اعلام نشده اما همه اتفاق‏نظر دارند که انبساط‏های مالی همراه با بی‏انضباطی زیاد طی سال‏های گذشته، انباشت بزرگی از بدهی‏ها را به وجود آورده که نتیجه عملی آن، هم به‏لحاظ اقتصادی بسیار اهمیت دارد و هم از نظر اجتماعی. حجم بالای بدهی‏های دولت و فشار مالی سنگین بر صندوق‏های بازنشستگی و تامین اجتماعی مشکلاتی طاقت‏فرسا به وجود آورده که در یک سمت آن تحمیل عدم‏تعادل به سیستم بانکی و تشدید مساله نقدشوندگی دارایی‏های بانکی و متوقف شدن بسیاری از فعالیت‏های اقتصادی متعاقب آن قرار دارد و در سمت دیگر، شرایط رفاهی گروه‏های اجتماعی مهم مانند بازنشستگان مطرح است که امروز برای بازپس‏گیری پس‏انداز خودشان از دولت با دشواری مواجه شده‏اند. 9

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته