پاورپوینت نظام حقوق زن در اسلام

پاورپوینت نظام حقوق زن در اسلام (pptx) 167 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 167 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا خلاصه کتاب : نظام حقوق زن در اسلام فهرست موضوعی: بخش اول : خواستگاری و نامزدی بخش دوم: ازدواج موقت بخش سوم : زن و استقلال اجتماعی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش پنجم : مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش ششم : مبانی طبيعی حقوق خانوادگی بخش هفتم : تفاوتهای زن و مرد بخش هشتم : مهر و نفقه ( 1 ) بخش نهم : حق طلاق بخش دهم : مساله ارث بخش یازدهم : تعدد زوجات باسمه تعالی مقتضيات عصر ما ايجاب می‏كند كه بسياری از مسائل مجددا مورد ارزيابی‏ قرار گيرد " نظام حقوق و تكاليف‏ خانوادگی " از جمله اين سلسله مسائل است . در اين عصر چنين فرض شده‏ كه مسأله اساسی در اين زمينه " آزادی " زن و " تساوی حقوق " او با مرد است ، همه مسائل ديگر فرع اين دو مسأله است . ولی اساسی‏ترين مسأله در مورد " نظام حقوق خانوادگی " - و لا اقل در رديف مسائل اساسی - اينست كه آيا نظام خانوادگی نظامی است‏ مستقل از ساير نظامات اجتماعی و منطق و معيار ويژه‏ای دارد جدا از منطقها و معيارهائی كه در ساير تأسيسات اجتماعی به كار می‏رود ؟ ريشه اين ترديد " دو جنسی " بودن دو ركن اصلی اين واحد از يك طرف و توالی نسلی والدين و فرزندان از جانب ديگر است. دستگاه آفرينش اعضاء اين واحد را در وضعهای " نامشابه " و " ناهمسانی " و با كيفيات و چگونگيهای مختلفی قرار داده است . اجتماع‏ خانوادگی ، اجتماعی است " طبيعی قراردادی " يعنی حد متوسطی است ميان‏ يك اجتماع غريزی مانند اجتماع زنبور عسل و موريانه كه همه حدود و حقوق و مقررات از جانب طبيعت معين شده و امكان سرپيچی نيست و يك اجتماع‏ قراردادی مانند اجتماع مدنی انسانها كه كمتر جنبه طبيعی و غريزی دارد . در مورد حقوق زن در اجتماع نيز طبعا چنين ترديد و پرسشی هست كه آيا حقوق طبيعی و انسانی زن و مرد همانند و متشابه است يا ناهمانند و نامتشابه. ‏ آيا " ذكوريت " و " انوثيت " در حقوق و تكاليف اجتماعی راه يافته است يا از نظر طبيعت و در منطق تكوين و آفرينش ، حقوق يك جنسی است ؟ . در دنيای غرب ، از قرن هفدهم به بعد ، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی‏ ، نهضتی در زمينه مسائل اجتماعی و به نام " حقوق بشر " صورت گرفت . نويسندگان و متفكران قرن هفدهم و هجدهم افكار خويش را درباره حقوق طبيعی‏ و فطری و غير قابل سلب بشر با پشتكار قابل تحسينی در ميان مردم پخش‏ كردند . ژان ژاك روسو و ولتر و منتسكيو از اين گروه نويسندگان و متفكرانند . اصل اساسی مورد توجه اين گروه اين نكته بود كه انسان بالفطره و به‏ فرمان خلقت و طبيعت ، واجد يك سلسله حقوق و آزاديها است . اين حقوق و آزاديها را هيچ فرد يا گروه به هيچ عنوان و با هيچ نام نمی‏توانند از فرد يا قومی سلب كنند ، حتی خود صاحب حق و نيز نمی‏تواند به ميل و اراده خود ، آنها را به غير منتقل نمايد .در قرن نوزدهم افكار تازه‏ای در زمينه حقوق انسانها در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سياسی پيدا شد و تحولات ديگری رخ داد كه منتهی به ظهور سوسياليزم و لزوم تخصيص منافع به طبقات زحمتكش و انتقال حكومت از طبقه سرمايه‏دار به مدافعان طبقه كارگر گرديد . در قرن بيستم مسأله " حقوق زن " در برابر " حقوق مرد " مطرح‏ شد و برای اولين بار در اعلاميه جهانی حقوق بشر كه پس از جنگ جهانی دوم‏ در سال 1948 ميلادی از طرف سازمان ملل متحد منتشر گشت تساوی حقوق زن و مرد صريحا اعلام شد . در همه نهضتهای اجتماعی غرب ، از قرن هفدهم تا قرن حاضر ، محور اصلی‏ دو چيز بود : " آزادی " و " تساوی " . و نظر به اينكه نهضت حقوق زن در غرب ، دنباله ساير نهضتها بود ، و بعلاوه تاريخ حقوق زن در اروپا از نظر آزاديها و برابريها فوق العاده‏ مرارتبار بود ، در اين مورد نيز ، جز درباره " آزادی " و " تساوی " سخن نرفت . پيشگامان اين نهضت ، آزادی زن و تساوی حقوق او را با مرد مكمل و متمم‏ نهضت حقوق بشر كه از قرن هفدهم عنوان شده بود دانستند و مدعی شدند كه‏ بدون تأمين آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد سخن از آزادی و حقوق بشر بی‏ معنی است ، و بعلاوه ، همه مشكلات خانوادگی ناشی از عدم آزادی زن و عدم‏ تساوی حقوق او با مرد است و با تأمين اين جهت ، مشكلات خانوادگی يك جا حل می‏شود . طرفدار تساوی و آزادی به عنوان حقوق فطری انسانها نيز دليلی جز اين‏ نداشتند . طبعا در مسأله اساسی نظام خانوادگی نيز مرجع و مأخذی جز طبيعت‏ نيست . اكنون بايد ببينيم چرا مسأله‏ای كه ما آنرا مسأله اساسی در نظام حقوق‏ خانوادگی ناميديم مورد توجه واقع نشد ؟ منشأ اين بی توجهی شايد اينست كه اين نهضت خيلی عجولانه صورت گرفت . لذا اين نهضت در عين اينكه يك سلسله بدبختيها را از زن گرفت ، بدبختيها و بيچارگيهای ديگری برای او و برای جامعه بشريت به ارمغان آورد . زن غربی تا اوايل قرن بيستم از ساده‏ترين و پيش پا افتاده‏ترين حقوق محروم بوده است . و تنها در اوايل‏ قرن بيستم بود كه مردم مغرب زمين به فكر جبران مافات افتادند و چون اين‏ نهضت دنباله نهضتهای ديگر در زمينه " تساوی " و " آزادی " بود همه‏ معجزه‏ها را از معنی اين دو كلمه خواستند . غافل از اينكه تساوی و آزادی‏ مربوط است به رابطه بشرها با يكديگر از آن جهت كه بشرند ، و به قول‏ طلاب " تساوی و آزادی حق انسان بماهو انسان است " زن از آن جهت كه‏ انسان است مانند هر انسان ديگر آزاد آفريده شده است و از حقوق مساوی‏ بهره‏مند است ، ولی زن انسانی است با چگونگيهای خاص و مرد انسانی است‏ با چگونگيهای ديگر . زن و مرد در انسانيت " برابرند " ولی دو گونه انسانند ، با دو گونه‏ خصلتها و دو گونه روانشناسی . و اين اختلاف ناشی از عوامل جغرافيائی و يا تاريخی و اجتماعی نيست ، بلكه طرح آن در متن آفرينش ريخته شده . طبيعت‏ از اين دو گونگيها هدف داشته است و هر گونه عملی بر ضد طبيعت و فطرت‏ عوارض نامطلوبی به بار می‏آورد . در اين نهضت به اين نكته توجه نشد كه مسائل ديگری هم غير از تساوی و آزادی هست . تساوی و آزادی شرط لازم‏اند نه شرط كافی . تساوی حقوق يك‏ مطلب است و تشابه حقوق مطلب ديگر ، برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی يك چيز است‏و همانندی و همشكلی و همسانی چيز ديگر. در اين نهضت عمدا يا سهوا " تساوی " به جای " تشابه " به كار رفت‏ و " برابری " با " همانندی " يكی شمرده شد ، " كيفيت " تحت‏ الشعاع " كميت " قرار گرفت . " انسان " بودن زن موجب فراموشی " زن " بودن وی گرديد . اين بی توجهی را نمی‏توان تنها به حساب يك غفلت‏ فلسفی ناشی از شتابزدگی گذاشت . عوامل ديگری نيز در كار بود كه می‏خواست‏ از عنوان " آزادی " و " تساوی " زن استفاده كند . يكی از آن عوامل اين بود كه مطامع سرمايه‏داران در اين جريان بی دخالت‏ نبود . كارخانه داران برای اينكه زن را از خانه به كارخانه بكشند و از نيروی اقتصادی او بهره‏كشی كنند ، حقوق زن ، استقلال اقتصادی زن ، آزادی زن‏ ، تساوی حقوق زن با مرد را عنوان كردند و آنها بودند كه توانستند به اين‏ خواسته‏ها رسميت قانونی بدهند . هنگامی كه از اختلافات فطری و طبيعی زن و مرد سخن می‏رود ، گروهی آنرا به عنوان نقص زن و كمال مرد تلقی می‏كنند ، غافل از اينكه نقص و كمال مطرح نيست ، دستگاه آفرينش نخواسته يكی را كامل و ديگری را ناقص ، يكی را برخوردار و ديگری را محروم و مغبون‏ بيافريند . اتفاقا قضيه برعكس است ، عدم توجه به وضع طبيعی و فطری زن بيشتر موجب پايمال شدن حقوق او می‏گردد . اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگويد تو يكی و من يكی ، كارها ، مسؤوليتها ، بهره‏ها ، پاداشها ، كيفرها همه بايد متشابه و همشكل باشد ، در كارهای سخت و سنگين بايد با من‏ شريك باشی ، به فراخور نيروی كارت مزد بگيری ، توقع احترام و حمايت از من نداشته باشی ، تمام هزينه زندگيت را خودت بر عهده بگيری ، در هزينه‏ فرزندان با من شركت كنی ،به همان اندازه كه من برای تو خرج می‏كنم تو بايد برای من خرج كنی و. . . در اين وقت است كه كلاه زن ، سخت پس معركه است .

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته