پاورپوینت نظام حقوقی زن در اسلام (pptx) 168 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 168 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بنام خدا
خلاصه کتاب :
نظام حقوق
زن در اسلام
گردآورندگان:
سارا امام جمعه قدسی نیا
آذر حسین زاده عطار
آزاده شفاعی بجستانی
زیر نظر استاد محترم :جناب آقای دکتر مجتبوی
دانشکده علوم پایه
بهار88
فهرست موضوعی:
بخش اول : خواستگاری و نامزدی
بخش دوم: ازدواج موقت
بخش سوم : زن و استقلال اجتماعی
بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
بخش پنجم : مقام انسانی زن از نظر قرآن
بخش ششم : مبانی طبيعی حقوق خانوادگی
بخش هفتم : تفاوتهای زن و مرد
بخش هشتم : مهر و نفقه ( 1 )
بخش نهم : حق طلاق
بخش دهم : مساله ارث
بخش یازدهم : تعدد زوجات
باسمه تعالی مقتضيات عصر ما ايجاب میكند كه بسياری از مسائل مجددا مورد ارزيابی قرار گيرد " نظام حقوق و تكاليف خانوادگی " از جمله اين سلسله مسائل است . در اين عصر چنين فرض شده كه مسأله اساسی در اين زمينه " آزادی " زن و " تساوی حقوق " او با مرد است ، همه مسائل ديگر فرع اين دو مسأله است . ولی اساسیترين مسأله در مورد " نظام حقوق خانوادگی " - و لا اقل در رديف مسائل اساسی - اينست كه آيا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از ساير نظامات اجتماعی و منطق و معيار ويژهای دارد جدا از منطقها و معيارهائی كه در ساير تأسيسات اجتماعی به كار میرود ؟ ريشه اين ترديد " دو جنسی " بودن دو ركن اصلی اين واحد از يك طرف و توالی نسلی والدين و فرزندان از جانب ديگر است.
دستگاه آفرينش اعضاء اين واحد را در وضعهای " نامشابه " و " ناهمسانی " و با كيفيات و چگونگيهای مختلفی قرار داده است . اجتماع خانوادگی ، اجتماعی است " طبيعی قراردادی " يعنی حد متوسطی است ميان يك اجتماع غريزی مانند اجتماع زنبور عسل و موريانه كه همه حدود و حقوق و مقررات از جانب طبيعت معين شده و امكان سرپيچی نيست و يك اجتماع قراردادی مانند اجتماع مدنی انسانها كه كمتر جنبه طبيعی و غريزی دارد . در مورد حقوق زن در اجتماع نيز طبعا چنين ترديد و پرسشی هست كه آيا حقوق طبيعی و انسانی زن و مرد همانند و متشابه است يا ناهمانند و نامتشابه. آيا " ذكوريت " و " انوثيت " در حقوق و تكاليف اجتماعی راه يافته است يا از نظر طبيعت و در منطق تكوين و آفرينش ، حقوق يك جنسی است ؟ . در دنيای غرب ، از قرن هفدهم به بعد ، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی ، نهضتی در زمينه مسائل اجتماعی و به نام " حقوق بشر " صورت گرفت . نويسندگان و متفكران قرن هفدهم و هجدهم افكار خويش را درباره حقوق طبيعی و فطری و غير قابل سلب بشر با پشتكار قابل تحسينی در ميان مردم پخش كردند . ژان ژاك روسو و ولتر و منتسكيو از اين گروه نويسندگان و متفكرانند .
اصل اساسی مورد توجه اين گروه اين نكته بود كه انسان بالفطره و به فرمان خلقت و طبيعت ، واجد يك سلسله حقوق و آزاديها است . اين حقوق و آزاديها را هيچ فرد يا گروه به هيچ عنوان و با هيچ نام نمیتوانند از فرد يا قومی سلب كنند ، حتی خود صاحب حق و نيز نمیتواند به ميل و اراده خود ، آنها را به غير منتقل نمايد .در قرن نوزدهم افكار تازهای در زمينه حقوق انسانها در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سياسی پيدا شد و تحولات ديگری رخ داد كه منتهی به ظهور سوسياليزم و لزوم تخصيص منافع به طبقات زحمتكش و انتقال حكومت از طبقه سرمايهدار به مدافعان طبقه كارگر گرديد .
در قرن بيستم مسأله " حقوق زن " در برابر " حقوق مرد " مطرح شد و برای اولين بار در اعلاميه جهانی حقوق بشر كه پس از جنگ جهانی دوم در سال 1948 ميلادی از طرف سازمان ملل متحد منتشر گشت تساوی حقوق زن و مرد صريحا اعلام شد . در همه نهضتهای اجتماعی غرب ، از قرن هفدهم تا قرن حاضر ، محور اصلی دو چيز بود : " آزادی " و " تساوی " .
و نظر به اينكه نهضت حقوق زن در غرب ، دنباله ساير نهضتها بود ، و بعلاوه تاريخ حقوق زن در اروپا از نظر آزاديها و برابريها فوق العاده مرارتبار بود ، در اين مورد نيز ، جز درباره " آزادی " و " تساوی " سخن نرفت . پيشگامان اين نهضت ، آزادی زن و تساوی حقوق او را با مرد مكمل و متمم نهضت حقوق بشر كه از قرن هفدهم عنوان شده بود دانستند و مدعی شدند كه بدون تأمين آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد سخن از آزادی و حقوق بشر بی معنی است ، و بعلاوه ، همه مشكلات خانوادگی ناشی از عدم آزادی زن و عدم تساوی حقوق او با مرد است و با تأمين اين جهت ، مشكلات خانوادگی يك جا حل میشود . طرفدار تساوی و آزادی به عنوان حقوق فطری انسانها نيز دليلی جز اين نداشتند . طبعا در مسأله اساسی نظام خانوادگی نيز مرجع و مأخذی جز طبيعت نيست . اكنون بايد ببينيم چرا مسألهای كه ما آنرا مسأله اساسی در نظام حقوق خانوادگی ناميديم مورد توجه واقع
نشد ؟ منشأ اين بی توجهی شايد اينست كه اين نهضت خيلی عجولانه صورت گرفت . لذا اين نهضت در عين اينكه يك سلسله بدبختيها را از زن گرفت ، بدبختيها و بيچارگيهای ديگری برای او و برای جامعه بشريت به ارمغان آورد . زن غربی تا اوايل قرن بيستم از سادهترين و پيش پا افتادهترين حقوق محروم بوده است .
و تنها در اوايل قرن بيستم بود كه مردم مغرب زمين به فكر جبران مافات افتادند و چون اين نهضت دنباله نهضتهای ديگر در زمينه " تساوی " و " آزادی " بود همه معجزهها را از معنی اين دو كلمه خواستند . غافل از اينكه تساوی و آزادی مربوط است به رابطه بشرها با يكديگر از آن جهت كه بشرند ، و به قول طلاب " تساوی و آزادی حق انسان بماهو انسان است " زن از آن جهت كه انسان است مانند هر انسان ديگر آزاد آفريده شده است و از حقوق مساوی بهرهمند است ، ولی زن انسانی است با چگونگيهای خاص و مرد انسانی است با چگونگيهای ديگر .
زن و مرد در انسانيت " برابرند " ولی دو گونه انسانند ، با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسی . و اين اختلاف ناشی از عوامل جغرافيائی و يا تاريخی و اجتماعی نيست ، بلكه طرح آن در متن آفرينش ريخته شده . طبيعت از اين دو گونگيها هدف داشته است و هر گونه عملی بر ضد طبيعت و فطرت عوارض نامطلوبی به بار میآورد .
در اين نهضت به اين نكته توجه نشد كه مسائل ديگری هم غير از تساوی و آزادی هست . تساوی و آزادی شرط لازماند نه شرط كافی . تساوی حقوق يك مطلب است و تشابه حقوق مطلب ديگر ، برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی يك چيز استو همانندی و همشكلی و همسانی چيز ديگر.
در اين نهضت عمدا يا سهوا " تساوی " به جای " تشابه " به كار رفت و " برابری " با " همانندی " يكی شمرده شد ، " كيفيت " تحت الشعاع " كميت " قرار گرفت . " انسان " بودن زن موجب فراموشی " زن " بودن وی گرديد . اين بی توجهی را نمیتوان تنها به حساب يك غفلت فلسفی ناشی از شتابزدگی گذاشت . عوامل ديگری نيز در كار بود كه میخواست از عنوان " آزادی " و " تساوی " زن استفاده كند .