پاورپوینت فقر و انحرافات اجتماعی

پاورپوینت فقر و انحرافات اجتماعی (pptx) 27 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 27 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

فقر و انحرافات اجتماعی مقدمه مقدمه فقر زمينه و بستر مناسبي براي پيدايش بسياري از انحرافات است. بر اساس آموزه هاي دين مبين اسلام، فقر نه تنها بر كردار و رفتار افراد فقير تأثير منفي دارد، بلكه حتي بنيان هاي فكري و اعتقادي آنان را نيز مضطرب و لرزان مي سازد; چراكه كسب درجات بالاي ايمان نيازمند شناخت قوي و خرد ديني است. كسب اين امتيازات نيازمند فرصت ها، وسايل و امكاناتي است كه در شرايط عادي، فقرا از داشتن اين امكانات در حد مطلوب محرومند. هرچند اين ارتباط مطلق نيست و اغنيا هم دچار انحراف از نوع ديگر مي شوند، اما زمينه و بستر در شرايط فقر براي انحراف مساعدتر است. تأثير ويرانگر فقر بر رفتار فقير به دليل تحقير، برچسب كجروي و بيگانگي نسبت به آداب و رسوم پذيرفته شده در جامعه مي باشد. علاوه بر اين، افراد محروم در بسياري موارد امكانات، وسايل و فرصت هاي موردنياز براي نيل به اهداف مشروع اجتماعي را در اختيار ندارند. اين بدان معنا نيست كه انحرافات در فقرا و فقيران خلاصه گردد، بلكه نوع، انگيزه، علل انحراف و كجروي ثروتمندان با فقرا تفاوت دارد; حتي كجروي ثروتمندان نسبت به نوع انحراف و كجروي فقرا زيان آورتر و ويرانگرانه تر مي باشد. از سنخ شناسي انحرافات و كجروي فقرا معلوم مي شود كه كجروي آنان يا براي تأمين معيشت و يا ناشي از حقارت و ضعف اعتماد به نفس مي باشد. از اين رو، به هر ميزاني كه اين دو مشكل برطرف شود، به همان ميزان احتمال انحراف فقرا نيز كمتر خواهد شد سر منشآ فقر و نداری همواره در طول تاريخ بهره مندي از امكانات مادي براي بشر مهم و حياتي بوده است. گاهي براي به دست آوردن منابع ارزشمند و كمياب، كشمكش هايي بين انسان ها شكل گرفته است. به موازات افزايش جمعيت، كشمكش و تعارض براي تسلط بر منابع ارزشمند نيز فزوني يافت. در اين ميان، برخي به دلايلي همچون كمبود منابع و امكانات و وجود تزاحم در تقاضاهاي مردمان، عقب مانده و دچار فقر و محروميت گرديدند. در حالي كه عده اي ديگر توانستند امكانات بيشتري به دست آورده، فاصله چشمگيري را با ديگران ايجاد نمايند. هرچند فاصله اندك و بسامان در يك جامعه نه تنها مشكل جدي فرا راه جامعه نخواهد نهاد، كه فوايدي نيز دارد; اما اگر اين فاصله زياد گردد، تبعات و نمودهاي دردناكي را در سطح جامعه خواهد داشت. اين مشكل در صورتي پيچيده تر خواهد شد كه معناي «نداري» در جامعه تغيير كرده و از فقدان امكانات ضروري زندگي، به فقدان هر آن چيزي كه طبقه مرفّه جامعه در اختيار دارند تبديل گردد. اين تغيير زماني پديد مي آيد كه وسايل لوكس و تجمّلاتي براي ثروتمندان به وسيله تفاخر تبديل شود; امري كه امروزه به كمك گسترش ارتباطات و تبليغات وسيع رسانه هاي جمعي از مدها و وسايل فاخر و افزايش وسايل لوكس و قيمتي در جهان، عملي گرديده است. در اين وضعيت، به مرور زمان، احساس محروميت و نداري كساني را كه از امكانات اوليه برخوردار هستند، اما امكانات طبقه مرفّه را در اختيار ندارند، فراگرفته و به طور طبيعي احساس محروميت كساني كه از امكانات اوليه برخوردار نيستند نيز تشديد مي گردد. در نتيجه احساس حرمان و نداري، افراد تلاش مي كنند از اين وضعيت نجات يابند. در اين حالت، اگر راه هاي مشروع نجات ازاين وضعيت باز باشد، فقرا به راحتي از نداري نجات خواهند يافت. اما معمولا طي راه هاي صعود و ترقّي چندان آسان نيست. در صورتي كه راه هاي مشروع صعود و نجات از فقر باز نباشد، دو احتمال باقي مي ماند: يا فقرا به وضعيت خود رضايت مي دهند كه در اين صورت، به احساس حقارت و طرد شدن از جامعه گرفتار مي شوند و از نظر شخصيتي آسيب مي بينند. كساني هم كه از نظر رواني آسيب ببينند، در نهايت به سوي انحراف تمايل پيدا خواهند كرد; چراكه آسيب رواني و اختلالات شخصيتي عامل بسياري از فسادها و كجروي هاست. اما در صورتي كه فقرا به اين وضعيت راضي نشوند، به دنبال راه هاي ديگري خواهند رفت كه اين راه ها غيرمشروع و انحرافي خواهد بود. به هر حال، ارتباط فقر و انحراف به اين معناست كه اگر فقر در جامعه وجود داشته باشد و امكانات مادي نيز در جامعه ارزشمند تلقّي شود، انحراف به وجود خواهد آمد. اصولا يكي از پيامدهاي زندگي فقيرانه اين است كه فقرا در محله هاي خاصي سكونت مي كنند كه در آن محله ها، نيروهاي كنترل كننده همچون پليس و دادگاه نيز ضعيف مي باشد. پس بايد به جاي صرف هزينه هاي گزاف براي مهار فساد، فقر و نابرابري را كاهش داد و شكاف هاي طبقاتي را از بين برد. در غير اين صورت، انحراف و فساد افزايش خواهد يافت. فرايند مزبور به معناي محدود كردن انحراف و كجروي به فقرا و انكار انحراف در ميان ثروتمندان نيست، بلكه صرفاً تبيين رابطه علّي فقر و انحراف مي باشد; چراكه انحراف ثروتمندان نوع ديگري از انحرافات است كه علل خاص خود را دارد. در عين حال، فساد و انحراف در ميان فقرا امري همگاني نيست. پایان فصل اول مفهوم شناسي 1. انحراف دهخدا ، ذيل واژه «انحراف»، اين معاني را ذكر مي كند: «ميل و برگشتن، به طرفي مايل شدن، از راه گشتن، كژ شدن، كجروي، بي فرماني، اعوجاج و ناراستي.»اين كلمه، پسوندهاي گوناگون مي پذيرد كه در معناي آن تفاوت زيادي حاصل نمي شود: «انحراف اخلاقي، از اصول اخلاقي دست كشيدن و كارهاي ناشايست كردن، انحراف از دين، ارتداد و برگشتن از دين، انحراف فكري، كژي انديشه، كجي انديشه.» در اصطلاح علوم اجتماعي «انحراف» اين گونه تعريف گرديده است: انحراف «رفتاري است مغاير با معيارهاي پذيرفته يا انتظار اجتماعي گروه يا جامعه اي خاص. اين تعريف رفتارهاي بسيار گوناگون نظير تقلّب، ارتشا، جنايت، اعتياد، انحراف هاي جنسي و... را دربر مي گيرد.» منظور از قيد «رفتار» در تعريف انحراف، رفتاري است كه ديرگاهي دوام بياورد. اينكه انحراف شامل رفتار مي گردد، مسلّم است، اما محدود شدن در مقوله رفتار الزامي به نظر نمي رسد. بهتر است دامنه تحقيق، عقايد و ارزش هاي مخالف هنجار را نيز دربر گيرد. در نتيجه، مناسب تر است انحراف اين گونه تعريف گردد: «موقعيتي كه عكس العمل نسبت به محيط در چهارچوب مورد انتظار نباشد، خواه به لحاظ كلامي، خواه حركتي و خواه فكري و عاطفي.» 2.فقر در لغت، «فقر» به معناي شكاف و فاصله اي است كه در چيزها پديد مي آيد. بدين لحاظ، استخوان هاي كمر را، كه مهره اي شكل و داراي فاصله و شكاف هستند، «ستون فقرات» مي نامند. به همين دليل، به نيازمنداني كه زندگي بر آنها مشكل و كمرشان زير بار مشكلات خميده شده، «فقير» گفته مي شود. 6 در اصطلاح، فقر بر دو نوع است: مطلق و نسبي. الف. فقر مطلق: «فقر مطلق هنگامي روي مي دهد كه اشخاص نتوانند منابع كافي براي برآوردن حداقل نيازهاي سلامت و كارآيي جسماني را، كه اغلب با معيار كالري با درجات غذايي اندازه گيري مي شود، به دست آورند.» 7 بر اساس تعريف مزبور، به كسي كه از حداقل امكانات زندگي محروم باشد، به خاطر گرسنگي و بيماري، جان او در معرض خطر باشد و ادامه حيات برايش مشكل باشد، «فقير مطلق» گفته مي شود. ب. فقر نسبي: فقر نسبي از روي معيارهاي عمومي زندگي در جوامع مختلف و براساس آنچه كه از لحاظ فرهنگي به عنوان فقر شناخته مي شود تعريف مي گردد، نه با معيار مطلقي خاص كه حكايت از محروميت مي كند. وقتي فقر داراي تعريف نسبي باشد و از روي معيارهاي زندگي، اكثريت بزرگ جمعيت اندازه گيري شود، سطوح آن در بين جوامع يا در درون آنها، در زمان هاي مختلف فرق مي كند. پایان فصل دوم

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته