پاورپوینت مارتین هایدگر

پاورپوینت مارتین هایدگر (pptx) 19 اسلاید


دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید: 19 اسلاید

قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :

بنام خدا مارتین هایدگر martin heidegger هایدگر»بزرگ ترین فیلسوف قرن هایدگر یکی از بزرگترین فیلسوفان قرن در سال1889 در روستای مسکیرش در جنوب غربی آلمان و در دل کوهستان آلپ به دنیا آمد و در ۲۶ مه سال 1976 میلادی درگذشت. او فيلسوفي است كه بارها ديدگاهش مورد نقد قرار گرفته و يكي از كساني است كه در شكل‌گيري فلسفه اگزيستانسياليستي و همچنين پست‌مدرن، نقشي خاص ايفا كرده است انديشه‌های هايدگر، رقم‌زننده‌ی مايه‌های فکری بسياری از متفکران مابعد تجدد از جمله ميشل فوکو، ژاک دريدا و هانس-گئورگ گادامر بوده است. برخی از فعالیت های کاری او عبارتند از : استاد دانشگاه فرایبورگ 1915-1927 تدریس در دانشگاه ماربورگ 1923-1928 ریاست دانشگاه فرایبورگ 1933-1934 محرومیت از تدریس به علت همکاری با نازی ها 1945 بازنشستگی هایدگر 1950 martin heidegger برخی از آثار هایدگر مساله واقعیت در فلسفه‌ي مدرن1912 پژوهشها تازه در منطق1912 نظریه‌ي حکم در روان‌شناسی باوری 1912 نظریه‌ي دونس اسکاتوس در مورد مقوله‌ها و معنا1916 هستی و زمان 1927 كانت و مساله‌ي متافيزيك1927 مسائل بنیادین پدیدار‌شناسی1927 دوران تصویر جهان1938 ادای سهمی به فلسفه1936 besinnung به معنای توجه، دلواپسی و دقت 1937   نامه‌ای درباره انسان‌گرایی1962 ماهیت جهت عقلیthe essence of reasons1961 رساله‌ها و خطابه‌ها مجلد با عنوان نیچه1961 بی‌راهه‌های جنگی (holzwega) راه‌نمایه‌ها ((wegmarken تکنولوژی و چرخش1926 martin heidegger فلسفه هايدگر:هستی و وجود دغدغه اصلي هايدگر پرداختن به موضوع هستي است. وظيفه فلسفه آشكارساختن مباني نهايي وجود است از يك سو فلسفه بيش از هر چيز با هستي و حقيقت سر و كار دارد و از سوي ديگر انسان هميشه از مقامي‌بنيادين برخوردار مي‌باشد فلسفه خواهان نشان‌دادن رابطه انسان و جايگاه او با حقيقت است پرسش« هستي چيست؟» به شدت به پرسش «چگونه مي‌توان بدان نايل آمد؟» وابسته است. هستي صرف ،يك هستنده نيست و بنابراين نمي‌تواند به هيچ هستنده‌اي فروكاسته شود; اما از آنجا كه هستي، هستي هستنده است، پرسش از هستي بايد از يك هستنده آغاز شود انسان تنها هستنده‌اي كه به مرتبه وجود نايل آمده است يعني هستي او بالفعل است; مرتبه‌اي كه داراي حقيقت، سكون و حضور است از آن رو كه قادر به پرسش از هستي است و توانايي آگاهي از اين پرسش را دارد پرسش از هستي در جايگاه ويژه‌اي قرار دارد; چنانچه مسائل ديگري كه انسان با آن روبه‌رو مي‌شود، ضرورتا و نهايتا به پرسش از هستي بازمي‌گردند تنها در سايه چنين پرسشي است كه علوم، به معرفت واقعي دست مي‌يابند راه نيل به چنين معرفتي، پديدارشناسي است. روشي كه شعار اصلي خود را به «سوي خود اشيا» قرارداده است martin heidegger مفهوم سکونت چنين به نظر مي‌آيد كه ما هميشه با بنا كردن به سكونت كردن مي‌رسيم. هدف بنا كردن همان سكونت كردن است. با وجود اين، هر بنايي محل سكونت به شمار نمي‌آيد.پل ها ، آشيانة هواپيماها، استاديوم‌هاي ورزشي، نيروگاه‌هاي برق، همه همه اين بناها انسان را در خود جاي مي‌دهند. او در آن‌ها اقامت مي‌ كند ولي در عين حال در آن‌ها سكونت نمي‌كند، چون ] در اين موارد[ سكونت كردن فقط به معناي زير-  سر-  پناهي به سر بردن است . در حقيقت مجتمع‌هاي مسكوني چيزي جز سرپناه نيستند . بنابراين به نظر مي‌آيد كه سكونت كردن هدف همه نوع بنا كردن باشد ولی " بنا كردن وسيله‌اي يا راهي براي رسيدن به سكونت كردن نيست، اصلاً خود بنا كردن به نقد همان سكونت كردن است” martin heidegger بنا كردن (Bauen) به چه معناست؟ لفظ قديمي آلماني براي بنا كردن ،“Buan” به معناي منزل كردن است و از ماندن، و در جايي رحل اقامت افكندن خبر مي‌دهد. معناي واقعي فعل زماني bauen ديگر از ياد رفته است. اما رد پنهان آن در واژة ] آلماني[ “Nachbar” ] كه به معناي همسايه است[ همچنان حفظ شده است. همسايه ] يعني[ كسي كه در نزديكي سكونت دارد. فعل‌هاي beuron, beuren, buren, buri همه بر سكونت كردن و اقامتگاه دلالت دارند. بالاخره آنكه كلمة قديمي buan به ما مي‌گويد كه بنا كردن در واقع همان سكونت كردن ] يا اقامت كردن[ است. بنا كردن در اصل به معناي سكنا گزيدن است. هرجا كه كلمة بنا كردن همچنان معناي اصليش را ادا مي‌كند، در عين حال اين را هم بيان مي‌كند كه ماهيت سكونت كردن تا كجا پيش مي‌رود. martin heidegger بنا کردن به معنای مراقبت کردن یا برافراشتن بنا بنا كردن به اين معناي خود فقط به مفهوم مراقبت كردن است-  نظارت كردن بر رشد و نمو چيزهايي كه مطابق با آنچه در دل خود پنهان دارند به بار مي‌نشينند و مي‌رسند. بنا كردن به معناي محافظت كردن و مراقبت كردن ديگر ] به هيچ‌وجه[ به معناي ساختن و توليد كردن نيست.اين معاني، يعني بنا كردن به مثابة مراقبت كردن، به زبان لاتيني cultura, coiere و بنا كردن به مثابة برافراشتن بنا، aedificare-  هر دو در بنا كردن اصيل، در سكنا گزيدن ملحوظ‌اند. اما بنا كردن به مثابة سكنا گزيدن، يعني در مقام روي زمينْ بودن، همچنان براي تجربة روزمرة آدميان از همان آغاز ] به معناي[ “امري از روي عادت” يا “امري خو گرفتني” است-  به همين دليل، لابلاي اشكال مختلف تحقق سكونت كردن فعاليت‌هايي چون كشاورزي و ساختمان‌ محو مي‌شود. بعدها اين فعاليت‌ها لفظ بنا كردن و امور مربوط به آن را به انحصار درمي‌آورند. با اين گام، معناي حقيقي بنا كردن، يعني سكونت كردن، به دست فراموشي سپرده مي‌شود. bauen bin wohne hegen und pflegen DenAckerbaven بنا می کنم هستم سكونت دارم مراقبت می کنم کشت و زرع می کنم martin heidegger تحولات زبان درباره بنا کردن چه چیزی را بیان می کند؟ 1-  اينكه بنا كردن در حقيقت سكنا گزيدن است. 2-اینکه سکنی گزیدن نحوی است که فانیان بر روی زمین اند 3-اینکه بنا کردن به مثابه سکنی گزیدن به دو نحو انکشاف و تحقق صورت می پذیرد همچون کشت و زرع چیز های نامی و همچون بر افراشتن بناها    سكنا گزيدن،‌در صلح و آرامش قرار گرفتن، يعني در صلح و صفا ماندن در درون امر آزاد يا در حريم آزادي است كه از هر چيزي مطابق با ماهيتش حراست مي‌كند. خصيصه اساسي سكنا گزيدن همين آسيب نرساندن و حراست است. اين خصيصه ناظر بر همة مراقب و وجوه سكنا گزيدن است martin heidegger وحدت امور چهارگانه در حقيقت “روي زمين بودن” به نقد يعني “زير آسمان بودن”. هر دوي اين عبارت‌ها به معناي ]در حضور يا[ “در پناه خدايان بودن” هم هستند و متضمن نوعي ”تعلق افراد آدمي به يكديگر”اند. به اعتبار وحدتي ازلي هر چهار وجه به يكديگر تعلق دارند و امر واحدي را تشكيل مي‌دهند: زمين و آسمان-  خدايان و فانيان اين وحدت سادة چهار وجه را امر چهارگانه مي‌خوانيم. فانيان با سكنا گزيدن، در امر چهارگانه هستند. اما خصيصة اساسي سكنا گزيدن آسيب نرساندن، حفظ و حراست كردن است. فانيان به نحوي سكنا مي‌گزينند كه از ماهيت امر چهارگانه حراست كنند. به اين‌ترتيب حفظ و حراست سكنا گزيننده هم ] خصلتي[ چهارگانه دارد. سكونت كردن به اين اعتبار از امر چهارگانه مراقبت مي‌كند كه ماهيت آن را در چيزها حضور مي‌بخشد با نجات دادن زمين،‌با پذيرفتن آسمان، با ماندن در انتظار خدايان، با هدايت كردن فانيان، سكونت كردن همچون بقاي چهارگانه به منزلة امر چهارگانه تحقق مي‌پذيرد. martin heidegger

نظرات کاربران

نظرتان را ارسال کنید

captcha

فایل های دیگر این دسته