پاورپوینت دستور تاریخی زبان فارسی (سوم انسانی) (pptx) 64 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 64 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
موضوع:دستور تاریخیزبان فارسی (سوم انسانی)
درس هفدهم
دستور تاریخی (1)
ویژگی های جمله در متون گذشته
ویژگی های مهمّ جمله در متون نظم و نثر قدیم چنین است:
1) تکرار در جمله رایج است و عیب شمرده نمی شود:
به نام آن خدای که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلانشینان را کشتی نوح است.
2) معمولاً جمله ها کوتاه و کامل است:
الهی مرا عمل بهشت نیست و طاقت دوزخ ندارم. اکنون کار با فضل تو افتاد.
پدر بخندید و ارکان دولت بپسندیدند و برادران به جان برنجیدند.
عالمِ زمانه بود و در علم طریقت یگانه بود و از کُبَراء اصحاب بود.
3) گاهی دو نهاد با یکدیگر مطابقت ندارند:
فعل مفرد برای نهاد جمع: (انسان) خورش ها بیاراست خوالیگران
آدم و حوّا بمرد، نوح و ابراهیم خلیل بمرد.
فعل مفرد برای نهاد جمع: (غیرانسان) در آبگیری سه ماهی بود.
فعل مفرد برای اسم مبهم: (که بر جمع جاندار دلالت دارد و امروز جمع می آید.)
که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست.
فعل مفرد و جمع برای نهاد جمع: ایلچی می فرستادند و از وصول چنگیزخان اعلام می کرد و تحذیر می نمود و تشدید می کرد و هر کجا ایلی قبول می کردند شحنه با التمغا به نشان می دادند و می رفت و هر کجا امتناع می نمودند، آنچ (آنچه) سهل مأخذ بود می گرفتند و می کشت.
4) گاهی جای اجزای جمله تغییر می کند و ظاهراً نظم امروزین را ندارد:
نمونه های جابه جایی:
تقدیم مفعول برای تأکید:
نوح را این سال ندیمی خداوندزاده فرمود امیر:
که رحم اگر نکند مدّعی خدا بکند.
تقدیم فعل:
بیاورم از حدیث این پادشاه بزرگ
بخواهد هم از تو پدر کین من چو بیند که خاک است بالین من
تقدیم متمّم:
از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب
تقدیم مسند و فعل بر نهاد و مفعول برای تأکید:
فاضلی یافتم او را سخت تمام.
تقدیم مسند و فعل بر نهاد برای تأکید:
غمی بود رستم بیازید چنگ گرفت آن سر و یال جنگی پلنگ
تقدیم مسند بر نهاد:
زنده جان بشر از حکمت و پند تو بود
تأخیر مسند برای رعایت سجع یا قافیه:
آفریننده ای که پرستیدن اوست سزاوار. دهنده ای که خواستن جز از او نیست خوش گوار.
پادشاهی او راست زیبنده. خدایی او راست درخورنده.
می داشت پدر به سوی او گوش کاین قصّه شنید گشت خاموش
تقدیم مضافٌ الیه (قاعدۀ فکّ اضافه):
گرگ را برکَند سر آن سرفراز تا نباشد دو سری و امتیاز
جابجایی ضمایر متّصل شخصی در نثر و شعر قدیم تنّوع فراوان دارد:
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا= بسوزدت
دل من همی بر تو مهر آورد همی آب شرمم به چهر آورد= به چهرم
هر آن دیوار قدیمش که پیش آمدی، به قوّت بازو بیفگندی.= پیشش آمدی
هر دم از درد بنالم که فلک هر ساعت
کُندم قصد دل ریش به آزار دگر= قصد دل ریشم
آوردن ضمیر بدون مرجع در شعر به دلیل آنکه مرجع آن خدا یا معشوق است:
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند.
آوردن ضمیر «ما» در معنای «هر کس»:
تو مگو ما را بدان شه بار نیست.
تقدیم و تأخیر به دلیل ترجمۀ تحت اللّفظی آیات قرآن مجید:
گفت: یکی از ایشان دو، یا پدر من، مزدورگیر او را.
بیامد بدیشان موسی با آیت های ما روشن.