پاورپوینت اَلدَّرْسُ السّابِعُ عربی، زبان قرآن پایه هشتم (pptx) 29 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 29 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
اَلدَّرْسُ
السّابِعُ
عربی
، زبان قرآن
پایه هشتم
أَرْضُ اللهِ وَاسِعَهً
کانَتْ مَجْموعَهٌ مِنَ الْغِزْلانِ فی غابَهٍ بَینَ الْجِبالِ وَ الْأَنهارِ
.
فی یَومٍ مِنَ الْأَیّامِ هَجَمَتْ خَمسَهُ ذِئابٍ عَلَی الْغِزلانِ… .
گله ای از آهوها در جنگلی بین کوه ها و رودخانه ها بودند
.
در روزی از روزها پتج گرگ به آهوها حمله کردند.
اَلْغَزالُ الْأوَّلُ:
إِلهی
، ماذا نَفعَلُ؟
آهوی اول گفت: خدایا، چه کنیم؟
اَلْغَزالُ الثّانی: لا نَقدِرُ عَلَی الدِّفاعِ.
آهوی دوم گفت: هیچ (کاری) نمی توانیم بکنیم.
قالَتْ غَزالَهٌ صَغیرَهٌ فی نَفْسِها: «ما هوَ الْحَلُّ؟ عَلَیَّ بِالتَّفَکُّرِ. سَأَنجَحُ».
آهوی کوچک با خودش گفت: راه حل چیست؟ باید فکر کنم. موفق (پیروز) خواهم شد.
اَلْغَزالَهُ الصَّغیرَهُ شاهَدَتْ عُصْفوراً؛ فَسَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ تِلْکَ الْجِبالِ عالَمٌ آخَرُ؟»
آهوی کوچک گجشکی را مشاهده کرد؛ سپس از او پرسید: آیا پشت آن کوه ها جهان دیگیری است؟
أَجابَ الْعُصْفورُ: «لا».
گنجشک جواب داد: نه
اَلْغَزالَهُ الصَّغیرَهُ ما یَئِسَتْ فَشاهَدَتْ حَمامَهً وَ سَأَلَتْها: «یا أُمَّ الْفَرخَینِ، هَل وَراءَ تِلْکَ الْجِبالِ عالَمٌ غَیرُ عالَمِنا؟» سَمِعَتْ مِنها نَفْسَ الْجَوابِ.
آهوی کوچ ناامید نشد، پس کبوتری دید و از او پرسید: ای مادر دو جوجه: آیا پشت آن کوه ها جهانی دیگر غیر از جهان ما هست؟ از او همان جواب را شنید
.
اَلْغَزالَهُ شاهَدَتْ هُدهُداً وَ سَأَلَتْهُ: «هَلْ خَلْفَ الْجِبالِ عالَمٌ غَیرُ عالَمِنا؟»
آهو هدهدی را دید و از او پرسید: آیا پشت کوه ها جهانی غیر از جهان ما هست
؟
أَجابَ الْهُدهُدُ: «نَعَم».
هدهد جواب داد: بله
فَصَعِدَت
الْغَزالَهُ الْجَبَلَ الْمُرتَفِعَ وَ وَصَلَتْ فَوقَهُ فَشاهَدَتْ غابَهً واسِعَهً؛ ثُمَّ رَجَعَتْ وَ قالَتْ لِآباءِ الْغِزلانِ:
پس آهو از کوه بالا رفت و به بالای آن رسید، سپس جنگل وسیعی را دید، سپس برگشت و به پدر آهوها گفت:
«أَ تَعْرِفونَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبالِ عالَماً آخَرَ؟!»
آیا می دانید که بالای کوه ها جهان دیگری است؟
وَ قالَتْ لِأُمَّهاتِ الْغِزلانِ: «أَ تَعْرِفْنَ أَنَّ خَلْفَ الْجِبالِ عالَماً آخَرَ؟!»
و به مادر آهوها گفت: آیا می دانید که بالای کوه ها جهان دیگری است؟
وَ قالَ الْغَزالُ الثّالِثُ: هیَ تَکذِبُ.
و آهوی سومی گفت: او دروغ می گوید.
وَ قالَت الْغَزالَهُ الرّابِعَهُ: أَنتِ تَکذِبینَ.
و آهوی چهارمی گفت: تو دروغ می گویی.
قَطَعَ رَئیسُ الْغِزلانِ کَلامَهُم وَ قالَ:
رئیس آهوها سخنشان را قطع کرد و گفت:
فَقالَ الْغَزالُ الْأَوَّلُ بِغَضَبٍ: کَیفَ تَقولینَ
هذَا
الْکََلامَ؟!
پس آهوی اول با خشم گفت: چگونه این حرف را میزنی
؟
وَ قالَ الْغَزالُ الثّانی: کَأَنَّکِ مَجْنونَهٌ!
و آهوی دومی گفت: گویا تو دیوانه ای
!
«هیَ صادِقهٌ لا تَکذِبُ؛ عِنْدَما کُنْتُ صَغیراً؛ قالَ لی طائِرٌ عاقِلٌ: خَلْفَ الْجِبالِ عالَمٌ آخَرُ وَ قُلْتُ
ذلِکَ
لِرَئیسِنا
لکِنَّهُ
ما قَبِلَ کَلامی و ضَحِکَ. کَما تَعرِفونَ أنَا أَطلُبُ صَلاحَکُم دائِماً؛ فَعَلَینا بِالْمُهاجَرَهِ.»
وقتی کوچک بودم؛ پرنده ی دانایی به من گفت: پشت کوه ها جهان دیگری است و آن را به رئیسمان گفتم ولی اون سخنم را نپذیرفت و خندید. همانطور که می دانید من همیشه خیر و صلاح شما را می خواهیم؛ پس باید کوچ کنیم.
صَعِدَ الْجَمیعُ الْجَبَلَ وَ وَجَدوا عالَماً جَدیداً وَ فَرِحوا کَثیراً.
همگی به بالای کوه صعود کردند و جهان جدید و تازه ای یافتند و بسیار شاد شدند.
تَـ
فعَلـ
انِ
اَلفِعلُ المُضارعُ
تَـ
فعَل
ونَ
تَـ
فعَلـ
نَ
انجام می دهید
( دو نفر مرد و زن )
انجام می دهید
( چند نفر مرد )
انجام می دهید
( چند نفر زن )
أيُّهَا الرِّجالُ
أينَ
تَـ
ذهَب
ونَ
؟
نَـ
ذهَبُ
لِلدِّفاعِ عَنِ
الْوَطَنِ
.
أيَّتُهَا الطّالباتُ
ماذا
تَـ
فعَل
نَ
؟
نَـ
صنَعُ بیتًا
.
: ای دانش آموزان ، چه می کنید ؟
ـ خانه ای می سازیم .
: ای مردان کجا می روید ؟
ـ برای دفاع از وطن می رویم .