پاورپوینت اَلدَّرْسُ السّادِسُ عربی، زبان قرآن 1 پایه دهم ریاضی و تجربی (pptx) 24 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 24 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
اَلدَّرْسُ السّادِسُ
عربی، زبان قرآن (1)
پایه دهم ریاضی و تجربی
ذو القرنین
کانَ ذو الْقَرنَینِ مَلِکا عادِلا موَحِّدا قد أعطاه الله القوه و کان یحکم مناطق واسعه. ذکر اسمه فی القرآن
.
لمَّا اسْتَقَرَّتِ الْإوضاعُ لِذی الْقَرنَینِ فی بِلادِهِ، سارَ بِجُیوشِهِ الْعَظیمَهِ نَحْوَ الْمَناطِقِ الْغَربیَّهِ یَدْعُو النّاسَ إِلَی التَّوْحیدِ وَ مُحارَبَهِ الظُّلْمِ وَ الْفَسادِ. فَکانَ النّاسُ یُرَحِّبونَ بِهِ فی مَسیرهِ بِسَبَبِ عَدالَتِهِ، وَ یَطْلُبونَ مِنْهُ أنْ یَحْکُمَ وَ یُدیرَ شُؤونَهُم، حَتَّی وَصَلَ إلَی مَناطِقَ فیها مُستَنقَعاتٌ میاهُها ذاتُ رائِحَهٍ کَریهَهٍ.
ذوالقرنین (کورش) پادشاهی دادگر و یکتاپرست بود. خدا به او نیرو داده بود و در سرزمینهای گسترده ای فرمان میراند. نامش در قرآن یاد شده است
.
هنگامی که اوضاع برای ذوالقرنین در کشورش استقرار یافت، با ارتشهای بزرگش به سوی مناطق غربی رفت؛ درحالی که مردم را به توحید و جنگ با ستم و تباهی فرا میخواندْ
.
و مردم به دلیل دادگری اش در راهش به او خوش آمد میگفتند و از وی میخواستند که بر ایشان فرمان براند و کارهایشان را اداره کند، تا اینکه به سرزمینهایی رسید که در آن مردابهایی بود که آبهایش دارای بوی بدی بود.
وَ وَجَدَ قُرْبَ هٰذِهِ الْمُستَنقَعاتِ قَوْماً مِنْهُم فاسِدونَ وَ مِنْهُم صالِحونَ، فَخاطَبَهُ اللّهُ فی شَأنِهِم وَ خَیَّرهُ فی مُحارَبَهِ الْمُشْرکینَ الْفاسِدینَ أَوْ إِصْلاحِهِم وَ هِدایَتِهِم. فَاخْتارَ ذوالْقَرنَینِ هِدایَتَهُم
.
فَحَکَمَهُم بِالْعَدالَهِ وَ أَصْلَحَ الْفاسِدینَ مِنهُم. ثُمَّ سارَ بِجُیوشِهِ نَحْوَ الشَّرقِ. فَأَطاعَهُ کَثیرٌ مِنَ الْأمَمِ وَ اسْتَقبَلوهُ لِعَدالَتِهِ. حَتَّی وَصَلَ إِلَی قَومٍ غَیرِ مُتَمَدِّنینَ، فَدَعاهُم لِلْإیمانِ بِاللّهِ وَ حَکَمَهُم حَتَّی هَداهُم إلَی الصِّراطِ الْمُستَقیمِ.
و نزدیک این مردابها مردمانی را یافت که برخی از آنها تباهکار و برخی درستکار بودند، و خداوند به او درباره کار ایشان خطاب کرد و به او در جنگ با مشرکان تباهکار، یا اصلاح و هدایتشان اختیار داد. ذوالقرنین هدایت و دعوت آنها را برگزید
.
وی با دادگری بر آنان فرمان راند و تباهکارانشان را اصلاح کرد. سپس با ارتشهایش به سوی خاور رفت. در نتیجه بسیاری از امّتها از او پیروی کردند و به خاطر دادگری اش به پیشوازش رفتند. تا اینکه به قومی غیرمتمدّن رسید. او ایشان را به ایمان به خدا دعوت کرد و بر آنان حکومت کرد تا به راه راست هدایتشان کند.
وَ بَعدَ
ذلکَ
سارَ نَحوَ الشَّمالِ، حَتَّی وَصَلَ إلِیَ قَومٍ یَسکُنونَ قُرْبَ مَضیقٍ بَینَ جَبَلینِ مُرتفَعَینِ، فرَأیَ
هؤلاءِ
القْومُ عَظمَهَ جَیشِهِ وَ أعَمالهَ الصّالحِهَ فاَغْتنَمَوا الفرصَهَ مِنْ وُصولهِ؛
لأنَّهُم
کانوا فی عَذابٍ شَدیدٍ مِنْ قَبیلَتینِ وَحشیَّتَینِ تَسکُنانِ وَراءَ تِلکَ الْجِبالِ. فَقالوا لَهُ: إنَّ رِجالَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ مُفسِدونَ یَهجُمونَ عَلَینا مِنْ
هذَا
الْمَضیقِ؛ فَیُخَرِّبونَ بُیوتَنا وَ یَنهَبونَ أَموالَنا، وَ هاتانِ الْقَبیلَتانِ هُما یَأجوجُ وَ مَأجوجُ. لِذا قالوا لَهُ: نَرْجو مِنکَ إغِلاقَ
هذَا
الْمَضیقِ بِسَدٍّ عَظیمٍ، حَتَّی لا یَستَطیعَ الْعَدوُّ أَن یَهْجُمَ عَلَینا مِنهُ؛ وَ نَحنُ نُساعِدُکَ فی عَمَلِکَ
هذا
.
و پس از آن به سوی شمال رفت تا به مردمانی رسید که نزدیک تنگه ای میان دو کوه زندگی میکردند، آن مردمان، بزرگی ارتش و کارهای شایسته اش را دیدند و با رسیدن او فرصت را غنیمت شمردند؛ زیرا آنها از دو قبیلۀ وحشی که پشت آن کوهها زندگی میکردند در عذاب شدیدی بودند. به او گفتند: مردان این دو قبیله تباهکارند؛ از این تنگه به ما حمله میکنند و خانههایمان را ویران و دارایی مان را به تاراج میبرند. این دو قبیله یأجوج و مأجوج اند. برای همین، به وی گفتند: از تو خواهش میکنیم این تنگه را با سدّی بزرگ ببندی تا دشمن نتواند از آن [سمت] به ما حمله کند و ما در این کارت به تو یاری میرسانیم.
بَعدَ ذٰلِکَ جاؤوا لَهُ بِهَدایا کَثیرَهٍ، فَرَفَضَها ذوالقَرنینِ وَ قالَ: عَطاءُ
اللّهِ
خَیرٌ مِنْ عَطاءِ غَیرِهِ، وَ أَطلُبُ مِنکُم أَنْ تُساعِدونی فی بِناءِ
هَا
السَّدِّ. فَرِحَ النّاسُ
لِذلِکَ
کَثیراً
.
أَمَرَهُم ذوالْقَرنَینِ بِأَنْ یَأتوا بِالْحَدیدِ وَ النُّحاسِ، فَوَضَعَهُما فی
ذِٰکَ
الْمَضیقِ وَ أشعَلُوا النّارَ حَتَّی ذابَ النُّحاسُ وَ دَخَلَ بَینَ الْحَدیدِ، فَأَصْبَحَ سَدّاً قَویّاً أَمامَ هاتَینِ الْقَبیلَتَینِ. فَشَکَرَ القْومُ المْلِکَ الصّالحِ عَلَی عَمَلِهِ
هذا
، وَ تخَلصَّوا مِن قبَیلَتَی یأَجوجَ وَ مَأجوجَ وَ شَکَرَ ذوالْقَرنَینِ رَبَّهُ عَلَی نَجاحِهِ فی فُتوحاتِهِ.
پس از آن هدیههای بسیاری برایش آوردند و ذوالقرنین آنها را نپذیرفت و گفت: بخشش خدا از بخشش دیگران بهتر است. [فقط] از شما درخواست میکنم که در ساخت این سد به من کمک کنید. مردم از این کار شادمان شدند
.
ذوالقرنین به آنها دستور داد تا آهن و مس بیاورند و آنها را در آن تنگه گذاشت و آتش روشن کردند تا مس ذوب شد و میان آهن رخنه کرد[داخل شد] و سدّی نیرومند مقابل این دو قبیله [ایجاد] گشت. مردمان از پادشاه درستکار به خاطر این کارش سپاسگزاری کردند و از دو قبیلۀ یأجوج و مأجوج رهایی یافتند و ذوالقرنین به خاطر پیروزی در کشورگشاییهایش از پروردگارش سپاسگزاری کرد.
المعجم
عیّن الصَّحيحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ
الدَّرس
با توجّه به متن درس ، جمله های درست یا نادرست را معلوم کنید .
۱- أَمَرَ اللّهُ ذَا الْقَرنَینِ بِمُحارَبَهِ الْمُشرِکینَ الْفاسِدینَ أَوْ إِصْلاحِهِم
۲- سارَ ذوالْقَرنَینِ مَعَ جُیوشِهِ نَحْوَ الْجَنوبِ، یَدْعُو النّاسَ إِلَی التَّوحیدِ.
۳- قَبِلَ ذوالْقَرنَینِ الْهَدایَا الَّتی جاءَ النّاسُ بِها.
بَنی ذوالْقَرنَینِ السَّدَّ بِالْحَدیدِ وَ الْأَخشابِ.
۵- کانَتْ قَبیلَتا یَأجوجَ وَ مَأجوجَ مُتَمَدِّنَتَینِ.
خداوند به ذوالقرنین فرمود که با بی دینان تباهکار بجنگد یا ایشان را اصلاح کند
ذوالقرنین با لشگریانش به سوی جنوب رفت درحالی که مردم را به یکتاپرستی فرامی خواند.
ذوالقرنین پیشکش هایی را که مردم برای او آورده بودند پذیرفت
ذوالقرنین سد را با آهن و چوب ساخت.
دو قبیله یأجوج و مأجوج متمدن[شهرمند] بودند.
الفعل المجهول
در زبان فارسی برای مجهول کردن فعل از مشتقات مصدر «شدن» استفاده می شود؛ مثال:
زد:
زده شد
/ می زند:
زده می شود
/ ديد:
ديده شد
/ می بيند:
ديده می شود
در جمله دارای فعل معلوم، فاعل معلوم است؛ ولی در جمله دارای فعل مجهول، فاعل ناشناس می باشد؛ يعنی حذف شده است.
در جمله «نگهبان در را گشود.» می دانيم فاعل نگهبان است
؛
ولی در جمله «در گشوده شد.» فاعل نامشخص است.